دخترک، پشت چشمی نازک کرد و گفت:
خدا که بخل نمی ورزد، بگذار آزاد باشم…
* خدا چادر را به دخترک هدیه داد *
دخترک با بغض گفت: با این؟!
اینطور که محدودترم. اصلاْ می خواهی زندانی ام کنی؟!
یعنی اسیر این چادر مشکی شوم؟؟
خدا قاطع جواب داد:
بدون چادر، اسیر نگاه های آلوده خواهی شد… هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند… تو جواهری!!
منبع: نشریه اینترنتی حجاب املش
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 303 تاريخ : پنجشنبه 21 شهريور 1392 ساعت: 13:01