پسر و دختر کوچولویی با هم بازی میکردن. پسر کوچولو
یه سری تیلهداشت و دختر کوچولو چندتا شیرینی.
پسر کوچولو به دخترکوچولو گفت:
من همه ی تیله هامو بهت میدم، تو همه شیرینی هاتو به منبده.
دختر کوچولو قبول کرد
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رویواشکی واسه خودش
گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد.
اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود
تمام شیرینیاشو به پسرک داد
همون شب دختر کوچولو با آرامش تمامخوابید و خوابش برد.
ولی پسر کوچولو نمیتونست بخوابه چون به اینفکر میکرد که همون طورکه
خودش بهترین تیلهشو یواشکی پنهان کردهشاید دختر کوچولو هم
مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کردهو همه ي شیرینیها رو بهش
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــداده!!!!
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 287 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1391 ساعت: 17:11