<no title>

ساخت وبلاگ
اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو


به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو


دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی


کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی


اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم


دلمو رو دست بگیرم تا بهت نشون بدم


روبروی گنبدت سجده کنم سلام بدم


خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم


بگم آفتابیو و عاشقم درست مثل جنوب


با همون لهجه دریایی که میدونی تو خوب


مِ از سید مظفر به تو دخیل اَ بندُم


نظرُم هَ بیارُم یِتا کیسه گندم


شاید که کفترانِت لایقُم بِدونِن


حاجتی که اوم هَ به گوشت برسانِن


تو چشمه محبت مِ تشنه نگاتُم


تو کعبه امیدی به هر دم نه صداتم


اسم نازنینت تا روی زبونِن


اون گدن مدائک لحظه اذانِن


روبروت بی اختیار دوباره زانو بزنم


میون گریه بگم غریبو در به در منم


تو رو شاهد بگیرم که با خدا حرف بزنی


میدونم که دست رد باز به سینم نمیزنی


میدونم شفاعت بی منتت زبون زده


به همین امید دلم به مشهد تو اومده


تو که اسمت با غم نقاره ها روی لباست


همه صحن طلات ردپای فرشته هاست


دست خالی هیچکسی از در خونت نمیره


یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره


یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره

 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 322 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 15:42