<no title>

ساخت وبلاگ

منمزیبا

که زیبابنده ام را دوست میدارم

تو بگشاگوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترادر بیکران دنیای تنهایان

رهایتمن نخواهم کرد

رهاکن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیراز من چه میجویی؟

تو باهر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راهبندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوتکن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که منچشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلبکن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشقمیشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصلعاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

توییزیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیابی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتیتو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگرآیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزارانتوبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟

که میترساندتاز من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربانمعبود. آن مخلوق خود را

اینمنم پروردگار مهربانت

خالقت

اینکصدایم کن مرا.

با قطرهی اشکی

به پیشآور دو دست خالی خود را

با زبانبسته ات کاری ندارم

لیکغوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریباین زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگوجز من کس دیگر نمیفهمد

به نجواییصدایم کن.بدان آغوش من باز استقسم بر عاشقان پاک با ایمانقسم بر اسبهای خسته در میدانتورا در بهترین اوقات آوردم

قسمبر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسمبر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسمبر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برایدرک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمامگامهای مانده اش با من

تو بگشاگوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترادر بیکران دنیای تنهایان،

رهایتمن نخواهم کرد.

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 266 تاريخ : شنبه 6 مهر 1392 ساعت: 15:42