آدامس

ساخت وبلاگ

5 شنبه 1391/3/9  داشتيم مي رفتيم ساري از جادهكياسر رسيديم به نزديك تلما دره خيلي جاي قشنگي بود پر گل مه وتا ارتفاع يك مترساقه هاي جو يا گندم مي رسيد..قشنگي اونجا رو تو اين فصل با جمله نمي توان با  بيان كرد ...فوري ماشين رو يه كناري نگه داشتم و با دوربين يكي دو تا عكسگرفتيم  تعدادزيادي گل شقايق قرمز لب جادهبود.. به دخترم گفتم برو پايين از من ومامانت عكس بگير اونم با اعتراض گفت: من نمي رماونجا مار داره!! من كه مي خواستم ترس دخترم بريزه! يه كم هلش دادم ..و ..يه كم چادرشگلي شد .... كه زد زير گريه و داد وفرياد كه چرا چادر من رو ايجوري كردي!! من بهچادرم حساسم.!! من به چادرم حساسم !!..شما بايد بفهميد !!!من حالا با اين چادر چكار كنم!!! وخلاصهكلي كولي بازي در آورد.!!

رفيتم ساري و شب رفتيم بابل مهمان  سراي دانشگاه خوابيديم ..جمعه خانمم امتحانكارشناسي ارشد داشت سمنان.. تو مسير برگشت بوديديم كهديديم دخترم از ماشين پياده نمي شه!!  ...بيا پايين..  بيا پايين  چرا نمي ايي پايين !!..نمي شه؟؟ ..چرا؟؟ چادرم آدامسي شده!! ...نگاه كردم نزديك 100 گرم آدامسچسبيده بود به پشت چادرش و چون تكيه داده بود به صندلي  سراسر چادرش به صورت و حشتناكي آدامسي شده بود!!!!! و  به نظر مي رسيد اين چادر ديگه چادر نمي شه كه همين جوري هم شد ...رسيديمخونه و هر چي با مامانش اين چادر رو شستند ديگه چادر نشد!!! ...تو راه كه مي اومديمديدم خيلي ناراحته ولي چون خودش  كرده صداشدر  نمياد  در حاليكه دوست نداشت بافاصله يك روز اين حرف ها را از من بشنوه گفتم: چرا داد نمي كشيد؟؟؟؟... شما كه به يه كم خاك رو چادرتون حساس بوديد؟؟؟  گفتم: دخترم چوب خدا رو ديدي يادت باشهديگه  صدات رو رو بابات بلند  نكني و ياد اين آيه افتادم

وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُوَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَاأَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَاقَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳

و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳)

وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴

و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند (۲۴)

 

 

اگه شما هم اين مطلب رو خوندي ايننكته رو تا آخر عمر به يادت بسپار كه تحت هر شرايطي و به هر دليلي  حق بي احترامي به پدر و مادر رو نداري!!

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 362 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1392 ساعت: 10:22