هفتمين ستاره

ساخت وبلاگ
تقویم، روی سیاه ‏ترین برگه‏های خود ورق می‏خورد
و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏گردد؛
به شبی که غم،
به شب ‏نشینی کوچه‏ های تاریک کاظمین آمده است.

شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی،
در خاک‏ها فرو می‏ چکید. خورشید،
خودش را پشت غروب‏ها و کوه‏ها پنهان کرده است؛
گویی این که در خیابان‏ها مرگ پاشیده باشند!

مرگ در قالب تعارف خرما
تقدیم امام موسی کاظم علیه‏ السلام می‏شود .
یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن،
اگرچه به زهر آغشته شده باشد!

... و چقدر هارون به دست‏های سیاه
و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‏کرد!
افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه!
افتخار به خانه ‏نشین کردن عدالت
و زمینگیر کردن ساقه ‏های پیچک ‏های عاشق!

ای کاش طاق‏ های آسمان می‏شکست
و باران بلا بر زمین نازل می‏شد
و این اتفاق ناگوار نمی‏ افتاد!

چشم‏هایت که به گنبد طلایش می‏افتد،
بی‏ اختیار اشک به شب‏ نشینی چشم ‏هایت می‏آید!

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 271 تاريخ : دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 15:38