میگویند وقتی حرمتها شکسته میشود
و پرده تاریک نفس روی حقیقت را می پوشاند
سکوت باید کرد و بخدا پناه برد
نه اینجا و نه در کربلا...
که همیشه حرمتها شکسته میشود
نه توسط آنها...
که با دستهای ناساز و دلهای ناکوک ما...
مگر فاصله مسلمانی ما جز از غدیر تا کربلاست؟!!
یا بر جا نشسته ایم آنگاه که نبی فرمود به غدیر خود را برسانید
و نه راغب به بازگشت شده ایم آنگه که فرمود بازگردید
سالها گذشت ..
با همه دلواپسی های بی ریشه مان ...
و تردید های کشنده مان ...
خود را در کربلا یافتیم...
وقتی نور چشمها را برداشتند تا مسیر حرکت مشخص شود...
جز تاریکی در دل و سیاهی و ظلمت نبود....
وحشت دلها را فرا گرفت و آهسته آهسته افکار دنیایی بر ما چیره شد...
و در تاریکی شب گم شدیم...
حتا آنقد نماندیم تا آوای ملکوتی عرفه ...
شاید...
البته شاید نوری بر این تاریکستان وحشتزای دل بناباند
روزها گذشت...
و حسین با همه عشق تابناکش نتوانست بر شب وجودمان قدم بگذارد
شاید که نجات می یافتیم
افسوس....
28/ 8/ 91 ساری
برابر با 3 محرم 1433
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 386 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1391 ساعت: 11:13