ترجمه و توضیح سوره انسان

ساخت وبلاگ

بسم اللّه الرّحمنِ الرّحيم 

به نام خداوندی که رحمت عامش شامل همه و رحمت خاصش ازآن مؤمنين است. 

هَل أتَی علی الإنسانِ حِينٌ مِنَ الدَهرِ لَم يَکُن شَيئًا مَذکُورًا (١) 

بطور مسلم بر انسان روزگارانی بگذشت که چيزی قابل ذکر نبود (١) [آيه می خواهد بفهماند انسان موجودی است حادث، که در پديد آمدنش نيازمند به صانعی است تا او را بسازد و خالقی که اورا خلق کند و همينطور هم بوده است، پروردگارش او را آفريده و به تدبير ربوبيش به ابزار شعور يعنی سمع و بصر مجهزش کرده، تا با آن ابزار شعور به راه حق هدایت شود] 

إنّا خَلَقْنا الإنسانَ مِن نُطفَةٍ أمشَاجٍ نَبتَليه فَجَعَلناهُ سميعًا بصيرًا (٢)

ما انسان را از نطفه ای مخلوط خلق کردیم درحالیکه او را از حالی بحال ديگر درمی آوریم و او را شنوا و بينا گردانيديم (٢) [منظور از حالی بحالی ديگر درمی آوریم اينست که نطفه را علقه و علقه را مضغه کرده تا در آخر خلقتی ديگرش می کنيم و به همين منظور اورا سميع و بصير کرديم تا دعوت الهی را که به او می رسد بشنود و آيات الهی را که وحدانیت خدا و نبوت و معاد را اثبات می کند ببيندو به اين ترتيب با آگاهی تمام در مسير حق حرکت کند] 

إنّا هَدَيناهُ السّبيلَ إمّا شاکِرًا إمّا کَفُورًا (٣) 

ما به حقيقت راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد يا کفران کند (٣) [يعنی خدا برای رساندن انسان به سعادت و کمالش علاوه بر مجهز کردن او به ابزار شناخت راه سعادت و کمال را نيز به او نشان داد تا بتواند راه صحيح را از خطا بازشناسند. حال انسانها در مقابل هدایت الهی اين اختیار را دارند که تسلیم شده و شکر اين نعمت را بجا آورده و به سعادت برسند يا مخالفت کنند‌ و کفران اين نعمت کرده دچار شقاوت شوند‌. امّا هدایت الهی دونوع است: اول تکوينی يعنی او را طوری خلق کرده که خيرو شرّ خود را تشخیص می دهد، که اين هدایت شامل همه انسانهاست و همه انسانها دعوت فطرت و عقل را می فهمند امّا ملکات زشتشان مانع ازاين می‌شود که پيام فطرت را بپذیرند.  دوم هدایت تشريعی است که هدایت زبانی است و بواسطه ارسال انبياء صورت می گيرد و امّا اينکه اين هدایت به تک تک افراد جامعه برسد، چه بسا فراهم نشود و کسی که اين دعوت به او نرسد، دراين صورت حجت برآن تمام نشده و ايشان مستضعف هستند. پس هدایت به سبيل که آيه اشاره می کند، سنت و طريقه ای است که هر انسانی واجب است که در زندگی دنيائيش آن را بپيمايد و با بپيمودن آن به سعادت دنیا و آخرت برسد، که اين سبيل اورا به کرامت و قرب پروردگارش سوق می دهد، کرا متی که حاصلش دين حق است که نزد خدای تعالی همان اسلام است] 

إنّا أعتَدنا لِلکافرينَ سَلاسِلا و أغلالًا و سَعيرًا (۴)

ما برای کافران غل و زنجيرها و آتش سوزان آماده کرده ايم(۴) [آيه به عاقبت وخيم افرادی که کفر ورزيده و را ه هدایت خدا را نمی پويند اشاره می نمايد. اينان گرچه در دنیا با آزادی، در شهوات غوطه ور بودند و زندگی ديگران را به آتش می کشيدند ولی واقعا در بند هواهای نفس خود بودند لذا صورت ملکوتی اعمالشان در آن دنیا به صورت زنجيرها و شعله‌های سوزان دامانشان را می گيرد] 

إنَّ الأبرارَ يَشرَبُونَ مِن کأسٍ کانَ مِزاجُها کافورًا (۵) 

نيکوکاران از جام شرابی که بسیار خوشبو و خنک است، می نوشند (۵) [ابرار افرادی هستند که خير را به آن جهت که خير است انجام می دهند نه به جهت آنکه نفعی عايد آنها بشود يا پاداشی و حتی تشکری نصيبشان گردد لذا هر چند انجام خير مخالف با خواهشهای نفسشان باشد، صبر می‌کنند و به ضرر خود، آن کار را صورت می دهند و اين نيست الّا به جهت ايمانشان به خدا و رسول او و روز جزا، درواقع چون آنها معتقدند که خود آنها مالک نفع و ضرری برای خود نيستند و همه چيز مِلک خداست پس هرچه راکه خدا بخواهد انجام می دهند هرچند با ميلشان سازگار نباشد] 

عَينًا يَشرَبُ بِها عِبادُ اللهِ يُفَجِّرُونَها تَفجِيرًا (۶) 

از چشمه ای آن بندگان خاص خدا می نوشند که به اختيارشان هر کجا خواهند جاری می‌شود (۶) [اگر از نوشندگان آن شراب طهور تعبیر به عباد الله کرد، برای اين بود که اشاره کند به اينکه اگراز آن شراب طهور می نوشند به خاطر اينست که به زيور عبودیت آراسته شدند و بعيد نيست که اين دو آيه در مقام بيان حقيقت عمل صالح آنان براساس تجسم اعمال باشد و بفهماند وفای به نذر و إطعام طعام برای رضای خدا ظاهرش وفا و اطعام کردن است امّا باطنش نوشيدن ازشرابی است که طبعش، کافوری است  آن هم از چشمه ای که به طور مستمر خودشان با اعمال صالح خود می شکافند. البته اين معنا مسلم است که جاری ساختن چشمه های بهشتی نيازمند بيل و کلنگ نيست، بلکه نعمتهای بهشتی بجز خواست و اراده اهل بهشت هيچ هزينه ديگری لازم ندارد] 

يُوفُونَ بِالنَّذرِ و يَخافُونَ يَومًا کانَ شَرُّهُ مُستَطِيرًا (٧) 

آنها به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که عذابش گسترده است می ترسند (٧) [يعنی ابرار با بصيرت تمام معاد را باور دارند و به تمام کيفرهایی که درآن روز دامان بدکاران را می گيرد ايمان دارند و اثر اين ايمان  در اعمالشان کاملًا  نمايان است. مسلمًا ابرار وقتی به نذرهايی که بر خويشتن واجب کرده اند وفا می‌کنند حتمًا واجبات الهی را محترم خواهند شمرد] 

و يُطعِمُونَ  الطعامَ علی حُبِّهِ مِسکِينًا و يَتيمًا و أسيرًا (٨) 

و غذای خود را با اينکه به آن علاقه و نياز دارند به مسکين و يتيم و اسير می دهند (٨) [در واقع اين آيات داستان مردمی از مؤمنين را که قرآن آنها را ابرار خوانده بيان می کند و اصلًا سبب نزول اين آيات مربوط به بيماری امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) و نذر والدین گرامی آنها و قصّه سه روز روزه گرفتن ايشان می باشد. آنها غذای خود را دروقت افطار و در شرايطی که نياز شديد به آن داشتند از روی ايثار به افراد نيازمند (مسکين و يتيم و اسير) می دهند] 

إنّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لانُريدُ مِنکُم جَزاءً و لاشُکُورًا (٩) 

ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهيم و هيچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهيم(٩) [معنای اينکه عملی به خاطر وجه الله انجام شود اينست که در انجام اعمال اين نتيجه منظور گردد که رحمت خدا و خشنوديش جلب شود بدون هيچ چشمداشتی به پاداش و تشکر مردم و همين خلوص بالاترین ارزشها را به اعمال می دهد] 

إنّا نَخافُ مِن ربِّنا يَومًا عَبوسًا قَمطَريرًا (١٠) 

چرا که ما از پروردگارمان در آنروز که بسيار دشوار و سخت است می ترسيم(١٠) [ پس ترس آنها از خود عذاب نبود بلکه از نارضایتی خدا و از عذابی که از ناحیه اوست ، می باشد يعنی همانطورکه اطعامشان برای خداست ، ترس و اميد آنها نيز فقط از خداست ، اگر از روز قيامت هم می ترسند بدان جهت است که روز پروردگارشان است ، روزی که خدا به حساب بندگانش می رسد و جزای اعمال ايشان را می دهد ، پس چون حساب عمل بنده با خداست و بندگی لازمه لاينفک انسان است ، انسان به هر درجه از کمال برسد ، و حتی به مقام عصمت و بی گناهی هم اگر برسد ، باز هم بنده است ، و بنده هم ممکن نيست از خوف پروردگارش تهی باشد ] 

فَوَقاهُمُ اللهُ شَرَّ ذالکَ اليومِ و لَقّاهُم نَضرَ ةً و سُرُورًا (١١) 

پس خداوند آنها رااز شرّ آنروز نگه می دارد و به آنها روی خندان و دل شادمان  عطا می نمايد(١١) [ پس اگر ابرار در دنیا به خاطر احساس مسئولیت ازآن روز بيمناک بودند ، خدا نيز درعوض ايشان رااز شرّ آنروز حفظ می کند و در شادمانی غرقشان مي نمايد] 

و جَزاهُم بِما صَبَرُوا جَنّةً و حريرًا (١٢) 

و خداوند دربرابر شکيبائی آنها ، بهشت و لباسهای حرير بهشتی را به ايشان پاداش می دهد (١٢) [ يعنی ابرار چون غير از رضای پروردگارشان ، خواسته ديگری ندارند و اراده اورا بر خواست خود مقدم می دارند در نتيجه دربرابر آنچه او برای آنان مقرر کرده و هر رنجی که برای آنان خواسته صبر کرده و به پيروی از فرامين الهی و ترک آنچه خدا نهی کرده شکيبائی می‌کنند لذا خداوند اين مشقت و زحمتی را که ايشان در راه بندگی او تحمل می‌کنند در آخرت به نعمت و راحت مبدل می کند. و منظور از صبر ، صبرشان دربرابر مصيبت، و دربرابر اطاعت ، و معصیت است ] 

مُتَّکِئِين فيها علی الأرائِکِ لايَرَون فيها شَمسًا و زَمهَريرًا (١٣) 

درحالیکه درآن بهشت بر تخت‌های زيبا تکيه دارند و نه آفتابی است که از گرمای آن اذیت شوند و نه سرمايی تا ازآن ناراحت گردند (۱۳)

و دانيةً عليهم ظِلالُها و ذُلّلتْ قُطُوفُها تَذليلًا (١٤) 

و سايه های درختان بر سر آنها گسترده و ميوه هايش برای چيدن بسیار آسان است (١۴) [ميوه های بهشتی مسخّر آنهاست بطوری که تحت فرمان و اراده ابرارند و هرگونه که بخواهند بدون هيچ مانع و زحمتی از آنها می چينند]

و يُطافُ عليهم بِآنيةٍ مِن فِضّةٍ و أكوابٍ كانَت قَواريرًا (١٥) 

با جامهايی نقره فام  و کوزه‌های بلورین بر آنها دور می زنند (١۵)  [خدّام بهشتی با ظرفهای نقره فام و بلورین از ابرار پذيرائی می‌کنند و طعام و نوشيدنی برای آنها می آورند ]

قَواريرًا مِن فِضّةٍ قَدَّرُوها تَقديرًا (١۶) 

ظرفهای بلورینی از نقره که آنها را به اندازه لازم آماده کرده اند(١۶) [ در اين ظرفها انواع غذاهای بهشتی ، و در آن قدحهای بلورین انواع نوشيدنی های لذت بخش و نشاط آفرین ، به مقداری که می خواهند و علاقه دارند موجود است.  عجب اينکه می فرمايد :ظرفهای بلورین بهشتی از نقره ساخته شده!  درحالیکه در عالم دنیا چنين ظرفی مطلقًا وجود ندارد.  به هر حال از اين تعبیر استفاده می‌شود که ظرفها و جامهای بهشتی هم صفا و شفافیت بلور را دارند ، و هم درخشندگی و زيبايی نقره را، و نوشابه‌هایی که در آن است کاملًا نمايان است ] 

و يُسقَونَ فيها کَأسًا کانَ مِزاجُها زَنجَبيلًا (١٧) 

و در آنجا از جامهايی سيراب می شوند که لبريز از شراب طهوری است که طبعش چون زنجبیل است(١٧) 

عَينًا فيها تُسَمّی سَلسَبيلًا (١٨) 

چشمه ای که در آنجا سلسبيل ناميده می شود(١٨) [ جامهای آميخته با زنجبيل از چشمه هايی به نام سلسبيل پر می شود که نوشيدنی بسيار لذيذی دارد و براحتی در دهان و گلو جاری می شود و کاملًا گوارا است] 

و يَطُوفُ عليهم وِلدانٌ مُخلَّدون إذا رَأيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤًا مَنثُورًا (١٩) 

و بر گرد آنها  پسرانی هميشه جوان بگردند که چون  آنها را بينی ، گمان بری که آنها  مرواریدهای پراکنده اند(١٩) [ يعنی هم خودشان در بهشت جاودانی هستند و هم طراوت و زيبايی و نشاط و جوانی آنها جاودانی است ، و هم پذيرائی کردن آنها.  و تعبیر به مرواریدهای پراکنده ، اشاره ای است به زيبايی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها ، و هم حضورشان در همه جای اين بزم الهی و روحانی ] 

و إذا رَأيتَ ثَمَّ رَأيتَ نَعيمًا و مُلکًا کَبيرًا (٢٠) 

و چون آآنجا را مشاهده کنی عالمی پرنعمت و کشوری بی نهايت بزرگ خواهی ديد(٢٠) [ اگر چشم خود را به بهشت بيفکنی در آنجا نعمتهای فراوانی را می بينی  که بازبان قابل وصف نيست و مُلک کبيری می بينی که با هيچ مقياسی قابل اندازه گيری نيست و هرگز فنا نمی پذيرد] 

عالِيَهُم ثِيابُ سُندُسٍ خُضرٌ و إستَبرَقٌ و حُلُّوا أساوِرَ مِن فِضّةٍ و سَقَاهُم رَبُّهُم شَرابًا طَهُورًا (٢١) 

براندام آنها لباسهایی است از حرير نازک سبزرنگ و از ديبايی ضخیم و با دستبندهايی از نقره تزئین شده اند و پروردگارشان شراب طهور به آنها می نوشاند(٢١) [ در اينجا ساقی خداست ، و چه تعبیر عجيبی!  خداوندی که هميشه اين انسان را پرورش داده و مالک و مربی اوست ، وی را در مراحل تکامل همواره به پيش برده تا به آخرین مرحله رسيده، و اکنون نوبت آن است که ربوبيتش را به حد اعلا برساند و با دست قدرتش از شراب طهور بندگان ابرار و نيکان را سيراب و سرخوش کند ، شرابی که جسم و روح انسان را از هرگونه آلودگی و ناپاکی پاک می کند  و قلب و جان آنها را از همه چيز جز خداوند پاک می کند،حجابها رااز بين می برد و انسان را شايسته حضور دائم درجوار قرب خدا می کند] 

إنَّ هذا کَانَ لَکُم جَزاءً و کَانَ سَعيُکُم مَشکُورًا (٢٢) 

اين بهشت به حقيقت پاداش اعمال شماست و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است (٢٢) [مبادا کسی تصور کند که اين مواهب و پاداشهای عظیم را بی حساب می دهند اينها همه پاداش مجاهدتها و خودسازیها و چشم پوشی از گناه است.  و قابل توجه اينکه اين نعمتی است مافوق همه نعمتها که خدا از انسان تشکر کند ] 

إنّا نَحنُ نَزَّلنا عليکَ القرآنَ تَنزيلًا (٢٣) 

مسلمًا ما قرآن را برتو نازل کرديم (٢٣) [خدا وند در اين آيه با سه تأکید پی در پی مسلم می سازد که اگر قرآن به تدریج نازل شده، احتمال مداخله شيطان و هواهای نفسانی درآن نمی رود ، چون نازل کننده آن خدای تعالی است] 

فَاصبِرْ لِحُکمِ ربّکَ و لاتُطِع مِنهُم آثِمًا و کَفورًا (٢۴) 

پس بر اطاعت حکم پروردگارت شکيبا باش و از مردم بدکار و کفرپيشه اطاعت مکن(٢۴) [حال که معلوم شد نازل کننده قرآن خداست و احکام آن ، احکام پروردگار است پس برتو واجب است که دربرابر احکام قرآن و تبلیغ و اجرای آنها صبر کنی و از موانع و مشکلات نهراسی و اگر گنهکار يا کافری تورا به کفر و گناه خويش دعوت کرد ، نباید اجابت کنی چون اين کار مخالف حکم پروردگار است] 

واذْکُراسمَ ربّکَ بُکرَةً و أصيلًا (٢٥) 

و نام پروردگارت را هر صبح و شام بياد آور (٢۵) [يعنی صبر دربرابر هجوم مشکلات عظیم کار آسانی نيست تنها با کسب نيرو و امداد ازخدا می توان برآنها غلبه يافت و اين آيه و آيه بعدی توجه شبانه روزی و مستمر به ذات مقدس پروردگار را گوشزد می نمايد] 

و مِنَ الّيلِ فَاسجُدْ لَهُ و سَبِّحهُ ليلًا طَويلًا (٢۶) 

و در شبانگاه برای او سجده کن و مقداری طولانی ازشب اورا تسبیح گوی (٢۶) [يعنی ذکر و سجده و تسبیح، نيروی لازم و قدرت معنوی و پشتوانه کافی را برای مبارزه با مشکلات فراهم می آورد به شرطی که به طور مداوم بجا آورده شود] 

إنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ العاجِلَةَ و يَذَروُنَ وراءَهُم يَومًا ثَقيلًا (٢٧) 

چون آنها زندگی زود گذر دنیا را دوست دارند و آن روز سخت و سنگين را به کلی ازياد می برند (٢٧) [درواقع اين آيه پاسخ اين سؤال است که چرا پيامبر نباید تحت تأثير آنها واقع شود؟ در جواب می فرمايد: چون افق ديد آنها تا همين لذائذ مادی و شهوات دنيوی است و از روز قيامت اعراض کرده و آنرا بدست فراموشی سپرده‌اند و درواقع چنين روزی راکه از نظر مجازات و محاسبه و رسوائی سنگين است به پشت سرانداخته اند]

نَحنُ خَلَقْناهُم و شَدَدنا أسرَهُم و إذا شِئنا بَدَّلنا أمثا لَهُم تَبديلًا (٢٨) 

ما آنها را آفريديم و پيوندهای وجودشان را محکم کرديم و هرگاه بخواهیم آنها را می بريم و گروه ديگری را جانشینشان می سازيم (٢٨) [آيه هشدار می دهد که از نيرو و قدرت خود مغرور نشوند که اينها را خدا به آنها داده و هرزمان بخواهد به سرعت باز پس می گيرد.  پس چگونه ايشان می توانند خدا را عاجز کنند‌ با اينکه خلقت و تدبير امرشان و مرگ و زندگيشان بدست اوست؟] 

إنَّ هذه تَذكِرةٌ فَمَن شاءَ إتّخَذَ إلى ربّهِ سبيلًا (٢٩) 

اين يک تذکر و يادآوری است و هرکس بخواهد راهی بسوی پروردگارش انتخاب می کند (٢٩) [يعنی وظيفه ما نشان دادن راه و مسير سعادت انسان است و اجبار بر انتخاب و تحمیل ايمان به عهده مانيست، اين شما هستيد که بايد با عقل و درک خود ، حق را از باطل تشخیص دهيد و با اراده و اختیار خود تصمیم بگيريد و بسوی خدا حرکت کنید ] 

و ما تَشاءُونَ إلّا أن يَشاءَ اللهُ إنَّ اللهَ کانَ عَليمًا حَکيمًا (٣٠) 

و شما چيزی را نمی خواهيد مگر اينکه خدا بخواهد البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاه است (٣٠) [يعنی اگرچه خدا راه را نشان می دهد و بنده در عملش آزاد است و فعل او اختياری است امّا اختیار داشتن بنده دست خود او نبوده و اختياری نيست بلکه وابسته به مشيت خداست و اوست که خواسته تا انسان بطور اختياری عمل نمايد پس نه کفار و نه هيچکس نباید خيال کند که در خواسته خود مستقل است يا می تواند خدا را به ستوه درآورند بلکه علم و حکمت خدا ايجاب می کند که بندگانش را در پيمودن راه کمال آزاد بگذارد و از تحمیل خير و شرّ به آنان پرهيز نمايد و إلّا رشد و کمال و بهشت و جهنم و معاد و نبوت و ...  خلاصه همه چيز بيهوده و بی فايده می شد] 

يُدخِلُ مَن يَشاءُ فی رَحمَتِهِ و الظّالمينَ أعَدَّ لَهُم عَذابًا أليمًا (٣١) 

خدا هر کس را بخواهد داخل در رحمت خود می کند و برای ستمکاران عذابی دردناک مهيا ساخته است (٣١) [می فهماند که سنت خدای تعالی در بندگانش يک سنت بی حساب و ناشی از جهالت نيست، بلکه اوبا هریک از دو طايفه طوری عمل می کند که شايسته آن هستند و بزودی هر دو طايفه را به حقيقت آنچه می کردند آگاه می سازد] 

***********************************************************

پروردگارا! تو راه را به ما نشان دادی، ما نيز تصیم به پيمودن اين راه داريم، ما را مدد فرما. 

بارالها !  اگر از ابرار نيستيم دوستدار آنهائیم، مارا به آنها ملحق نما. 

آمين يا رب العالمین. 


##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 462 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1392 ساعت: 13:48