<no title>

ساخت وبلاگ
شب بود و اشک های حسن بی حساب بود

دنیا به چشم حسرت زینب سراب بود

آن شب خرابه های یتیمی پر آه بود

سر ها به خاک و حال یتیمان خراب بود

حال و هوای کوفه در آن شب گرفته بود

چشمان ماه خیس و دل شب کباب بود

زخمی که روی فرق ، دهان باز کرده بود

از سوز آن سلام بدون جواب بود

زخم زبان جواب کسی شد که وقت جنگ

حتّی برای دشمن خود فکر آب بود

بر روی شانه های حسین و حسن نشست

تابوت آن گلی که پر از عطر ناب بود

ای اهل کوفه غیرتتان کو ؟ چه می کنید ؟

تشییع پیکری به غریبی ثواب بود ؟

 

            

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 340 تاريخ : سه شنبه 26 شهريور 1392 ساعت: 15:49