وعده

ساخت وبلاگ
درشبي سرد پادشاه به نگهباني برخورد

گفت:سردت نيست؟؟؟

نگهبان گفت :عادت دارم

شاه گفت:مي گويم برايت لباس گرم بياورند

شاه رفت و گفته اش رافراموش كرد

صبح جنازه نگهبان را پيداكردند كه روي ديوارنوشته بود:

پادشاها!سالهابه سرما عادت داشتم وعده ي لباس گرمت مراازپاي در آورد

ارسالي از سيماي من

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 356 تاريخ : پنجشنبه 21 شهريور 1392 ساعت: 13:06