خیال

ساخت وبلاگ

خیال


خیال
دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در آنار من بشینی محال بود
هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
چشمان مهربان تو پاك و زلال بود
پاییز بود و آوچه ای و تك مسافری
با تو چه قدر آوچه ما بی مثال بود
نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم های تو محتاج بال بود
سیب درخت بی ثمر آرزوی من
یك عمر مانده بود ولی آال آال بود
گفتم آمی بمان به خدا دوست دارمت
گفتی مجال نیست و لیكن مجال بود
یك عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
حالا شكست وای صدای وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه با خیال تو بودم حلال بود

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 326 تاريخ : دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت: 14:47