مزد فوري از امام حسين

ساخت وبلاگ
چند روز يود مي خواستم مدارك پزشكي رو ببرم شركت بيمه تكميلي . هر روز به يك دليلي نمي شد!!!!.. نماينده شان دوشنبه ها مي اومد اداره.. با دوستم مدارك رو برداشتيم تا رسيديم به اتاق مربوطه گفتند..رفت! ..با دوستم  آقاي..خاكساري  قرار گذاشتيم چهارشنبه بريم اداره اي..  جنب عظيما و مدارك رو آنجا به نماينده شركت بدهيم ..ساعت 11 روز چهارشنبه 22/3/92 ( روز سوم شعبان) بود رفتيم مدارك رو داديم و برمي گشتيم اداره كه ..چشمم به شيريني سرا افتاد .تو دلم افتاد بزار نگه دارم چند كيلو شيريني بخرم و ببرم اداره پخش كنم...با خودم به وسوسه شيطان مي گفتم: اين همه تو زندگي امام حسين به ما محبت كرده روز تولدشه!! ماكه با اين 10، 20 هزار تومان نمي ميريم ..بلاخره سه تا جعبه شيريني خريدم و آهسته  خدمه آزمايشگاه رو صدا زدم . گفتم اين ها رو ببر پخش كن ..كي خريده!! چي خريده!! جواب نمي دي !!كسي نفهمه من خريدم! بگو  مال تولد امام حسينه!! ...شريني ها پخش شد ...ساعت 3 بود داشتم از درب اداره مي اومدم بيرون كه معاون دستگاه زنگ زد ..يه احضاريه داري از دادگاه ..با تعجب و بي اعتنايي گفتم مال من نيست..گفت چرا ساعت 5.5 بايد شوراي حل اختلاف باشي يادت نره ...تازه يادم اومد 2 سال قبل يه زمين خريده بودم 110 تومان و الان شده بود 350 تومان ..رفته بودم اصالت قولنامه بگيرم پريروز.. هرچي داد و بيدادكردم فروشنده مي گفت: اصالت رو امضا نمي كنم و 350  ميليون تومان رو هوا بود!! منم فعلا بي خيال شده بودم.. ساعت 5.5 رفتم شورا ..موضوع رو به قاضي گفتم! به خونه اش زنگ زدند! شانسي خونه بود! گوشي رو برداشت .كارهاي خدا فاميلي من رو با كس ديگه اي كه سرش رو 100 ميليون تومان كلاه گذاشته بود اشتباه گرفت! ظاهرا پشت تلفن به قاضي گفت: نگهش داريد من اومدم.. 10 دقيقه نگذشته بود كه سراسيمه اومد ..داشت دنبال طرفي كه سرش رو كلاه گذاشته بود مي گشت!! ...كه ديد خيلي اشتباه كرده ..تازه فهميد كه تلفن از طرف من بوده ..خلاصه نشست رو صندلي روبروي قاضي! همه چي رو اقرار كرد!!، امضا  كرد !!،انگشت زد.!!.و با هم از پله هاي شورا اومديم پايين كه ناگاه ياد شيريني هاي صبح افتادم. در حاليكه اشك تو چشمهام  حلقه زده بود گفتم آقا ما شيريني رو به خاطر زمين نداديم ...اما شماخيلي با  معرفتي آقا...... السلام عليك يا عبا عبد الله. 

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 277 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1392 ساعت: 10:22