این روزها سخاوت باد صبا کم است
یعنی ،خبر ز سوی تو این روزها کم است
اینجا ، کنار پنجره ، تنها نشسته ام
در کوچه ای که عابر درد آشنا کم است
من دفتری پر از غزلم ناب ناب ناب
چشمی که عاشقانه بخواند مرا ،کم است
باز آ ، ببین که بی تو در این شهر پر ملال
احساس ، عشق ، عاطفه ، یا نیست یا کم است
اقرار می کنم که در این جا ، بدون تو
حتی برای آه کشیدن ، هوا کم است
دل در جواب زمزمه های " بمان "من
می گفت "می رو م" که در این سینه جا کم است
غیر از خدا ،که را بپرستم ؟ تو را تو را
حس می کنم برای دلم یک خدا کم است...
##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 348 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1392 ساعت: 11:51