جیرجیرک

ساخت وبلاگ
کوچه بس خلوت بود و تاریک ...

و تمام سکوت شب در هیاهوی جیرجیرک ، اسیر شده بود ...
نمی دانم چه مرگش بود ...
همه اش ، ناله و فریاد می کرد ...
با خودم گفتم بیچاره هم حتماً مثل من همدمی ندارد ...
و از درد تنهایی به خود می پیچد ...
دلم سوخت ولی نخواستم حالش را بهم بزنم ...
و آرام عبور کردم و رفتم ...


##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 306 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1392 ساعت: 11:10