##@بهاران@##

ساخت وبلاگ

داغ هجران

خداوندا! چرا در فصل باران بنفشه زخمی باد خزان شد؟

 

غزلهای من مرغ خوش الحان گرفتار غم و آه و فغان شد؟

شبی که آسمان از ماه رخشان به خوبی می گرفت جان

بگو با من چرا دستی بجز آن وبال گردن و نام ونشان شد؟

به آنی باغ گل ها چون بیابان، به آهی آه! دشت ویران....

به فرمان فلک پرشد خیابان زخار و خس اجل شیر ژیان شد

نوای نایمان چون آتش افشان روان از سینه و از دیده و جان

غم عالم را گرفت و دیده گریان چو سیلی تن گرفتار به آن شد

تو ای مادر! تو ای خورشید تابان! وجودت دردها را بود درمان

تو که رفتی رفت روح از جان، سیه از مردنت جام جهان شد

ببارید و بنالید و بگریید و به افغان ازین درد و ازین رنج فراوان

گل زیبا و ناز عطر افشان به نرمی رفت و در خاکش نهان شد

خدایا! خون شد از این داغ و هجران دل لیلای من سرو خرامان

امان و ای امان از چرخ دوران که رعنای قدش از آن کمان شد

##@بهاران@##...
ما را در سایت ##@بهاران@## دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سیدسعیدبهروز saeed1350 بازدید : 533 تاريخ : شنبه 30 بهمن 1395 ساعت: 12:58